محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

محمد طاها، سرباز کوچولوي آقا(عج)

عيد مبعث

عيد مبعث براي تمام مسلمانان جهان مبارك 29 خرداد برابر بود با عيد بزرگ مبعث برا همين يه كيك گرفتم و رفتيم خونه انا جون (مامان صابر) هم سيد طباطبايي و هم بزرگ خونوادس .راستي شام هم وليمه حج سيد سجاد (بابايي سيد محمد سرباز كوچك اسلام) دعوت بوديم                                                                                                           &...
11 مرداد 1391

قرباني گوسفند برا محمدطه

اموز31/1/91 يه گوسفند كوچيك برا پسرم با كمك پسر دايي محمد سر بريديم و بعدش مامان با گياهاي كوهي خوش عطر برامون اش دوغ درست كرد.مامان مريم گياهارو خودش از دل كوه جمع كرده بود. من ومامان  عاشق طبيعت بهاري اذربايجانيم (ياشاسين اذربايجان) هر بار كه بزنيم دل طبيعت يه سر بساط آش دوغ بهههههههههههههههههههههههههههههههه بهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه ...
11 مرداد 1391

نیکــــــــی و نیکــــــــــــــا ،میوه های بهشتی زندگی ما

نيكي ونيكا دختر عمه محمدطاها كه تونستن پهلوان داستان ما( محمد طه ) رو با كمك شيشه شيرهاشون به زانو در بيارن          اين دخملا فقط3ماه از پهلوان پنبه ما بزرگترن وپسرم به احترام سن وسالشون كتك و نوش جون ميكنه   ...
11 مرداد 1391

واكسن دوماهگي

         عكس گوياي تمام ماجراي اون روز من وسپرم(پسرم) 8ارديبهشت وقت واكسنت بود  پنجشنبه بعد از ظهر رفتيم نقده البته وسايل ها روبرداشته بوديم بريم دره شهدا كه بارون نذاشت پياده بشيم فقط زيربارون چندتاعكس گرفتيم شنبه صبح با مامان جون رفتيم بهداشت وقتي واكسن زدن جيغ بلندي زدي اما جالب بود وقتي قطره فلج اطفال رو دادن ساكت شدي وخوابيدي بعد از ظهر بيتابيات شروع شد .تا امروز و تو اين دوماه بزنم به تخته كلا چند دقيقه بيشتر گريه نكرد بودي .شب تب كردي و تا دو روز  ادامه داشت .الحمدالله الان سرحال اومدي               ...
11 مرداد 1391

در كوي جانان

                                    دركوي جانان خداي مهربان"    گفتم خسته و نااميدم گفتي: لاتقنطوا  من رحمه الله از رحمت خدا نااميد نشويد(زمر53) گفتم نمي دونم تو دلم چي ميگذره گفتي: ان الله بين المرء و قلبه خدا حائل است ميان انسان وقلبش(انفال26)                  گفتم هيچ كسي رو ندارم  گفتي: نمن اقرب اليه من حب...
11 مرداد 1391

يه دسته گل

                                                      اين عكسها رو به درخواست عمه سميرا از دوماهگي محمدطه براتون گذاشتم . اخه عمه جون هاي محمد طه ازش دورن عمه فرزانه در زنگان    عمه سميرا در ترون و .....جون در مشهد / سوريه/عراق/لبنان/عربستان/تركيه/قم/واتيكان/بنارس ...
11 مرداد 1391