محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

محمد طاها، سرباز کوچولوي آقا(عج)

10چیز که مانع 10 چیز دیگر است!

  10چیز که مانع 10 چیز دیگر است! 1. غرور مانع یادگیری 2. تعصب مانع نوآوری 3. کم رویی مانع پیشرفت 4. ترس مانع ایستادن 5. تخیل مانع واقع بینی 6. بدبینی مانع شادی 7. خود شیفتگی مانع معاشرت 8. شکایت مانع تلاش گری 9. خود بزرگ بینی مانع محبوبیت 10. عادت کردن مانع تغییر.... ...
22 اسفند 1392

یا زینب

يا اين دل شكسته ی ما را صبور كن  يا لا أقل به خاطر زينب ظهور كن ديگر بتاب از افق مكه ، ماه من! اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن با ذوالفقار حضرت مولا ، بيا و بعد دلهاي شيعه را پرِ حسّ غرور كن با كوله بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه هاي سينه زني مان عبور كن امشب بيا كه روضه بخواني برايمان امشب بساط گرية ما را تو جور كن يا چند صفحه مقتل كرب و بلا بخوان يا خاطرات عمه تان را مرور كن هم از وفاي ساقي لب تشنگان بگو هم يادي از مصيبتِ سرخ تنور كن یوسف رحیمی ...
16 اسفند 1392

......

                                                       کاش می شد که کسی می آمد باور تیره ی ما را می شست و به ما می فهماند دل ما منزل تاریکی نیست اخم بر چهره بسی نازیباست بهترین واژه ،همان لبخند است که ز لبهای همه دور شده ست کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم!!! ...
12 بهمن 1392

بدون عنوان

جایو ببی:جارو برقی چییاغ خوماش هون :چراغ و خاموش کن. جی یاب:جوراب. کویاه:کلاه. سیام:سلام. جانم:جانم. صن ننی کو:صندلی کو. نس:نیست. بابا یت:بابا رفت. بم:بریم. اینا هم یه سری حرفایی که میگن به آنا انتقال بده.. کم کم هم نیکی جیششو میگه واسشون توالت فرنگی خریدیم. . چن روز پیش هم اینجا براشون صندلی ماشین خریدیم چون جریمه میشدیم. کلا خیلی خرج باز کردن واسمون. 27/10/92 سمیرا ابجی گلم که خیلی دلم برا نیکی و نیکا و خودش و دوماد نازنینم تنگیده کانادا /   ...
27 دی 1392

بدون عنوان

اسرار نهان را سر بازار كشیدند آتش به دل عترت اطهار كشیدند دروازۀ ساعات كه در شأن حرم نیست ناموس خدا  را سوی انظار كشیدند بازار یهود آبروی اهل حرم رفت با سوت  و كف و هلهله و رقص و جسارت دردِ دل ما را همه جا جار كشیدند تا خواست، تماشایی مان كرد ستمگر با بی ادبی در بر حضّار كشیدند ای كاش كه چون كوفه غم سیلی مان بود ما را به سوی مجلس كفار كشیدند ای كاش فقط سنگ به سرها زده بودند بر گریۀ ما قهقهه بسیار كشیدند هر بار كه بی عاری شان خنده بما زد زخمی به دل حیدر كرار كشیدند ای سهل بگو از صدقه سوخت دل ما خون از جگر احمد مختار كشیدند خون بود كه از چشم علمدار كشیدند با این كه خدا، حافظ ناموس خودش بود با حرف كنیزی به جگر خار كشیدند ...
12 آذر 1392

لالایی ترکی: (احتمالاً خیلی ها باهاش خاطره دارن)

لالای دئدیــــم یاتاسان قیــزیل گــوله باتاسان               قیـــزیل گولون ایـــچینده شیرین یـــوخی تاپاسان لالای دئدیم گــونده من کـولگده سن گــونده من ایـــلده قوربان بیر اولسا سنه قوربان گــــونده من لای لای بئشیگیم لای لای ائویم ائشیگیم لای لای سن یات،من اویاق قالیم چکیم کشیگین لای لای ...
7 آذر 1392